شهر ما از عمق جانش گریه کرد
از ستم بر شاعران جان ما
غیرِ شاعر هرکه عرض اندام کرد
نخبه خواندند خویش چوپانان ما
گفته شد با من که تا فکری کنم
من بیانی کرده از رندان ما
گفته قبلاً از چنین وضعی عُبید
رندِ زیرک ، شاعر ایران ما
رفته اند ابرو بگیرند کور شد
چشم شعر بی سرو سامان ما
خنده دارد حال و روز شاعری
موش و وضع داخل انبان ما
چونکه از ژن های معیوبند ، پس
شعرشان هم بند بر تنبان ما .
#کوتوال_خندان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر