باز عزیزیم من و تو وَ او
جمع همه ، تشنه وَ آب و سبو
آمده وقتِ هنرِ انتخاب
دست شود از همه ی خلق رو
رایِ خلایق شده از نو عزیز
باز به چشمانِ طمع هست سو
آمده اند تا بروند عدّه ای
رد شدن از معرکه ی گفتگو
مدّعی حالا شده اطرافیان
منتظر خرمن و فصل چپو
داده به اکناف و جوانب خبر
گفته نظر را به همه مو به مو
آمده از هرطرفی قاصدی
بخت نموده به جنابان چو رو
پر زده تا خدمت ارباب خود
بسته و برگشته سبک مثل قو
رفته به مجلس چو نمایندگان
یکشبه رستم شده اینها عمو
حرف بزرگان شدشان پلّکان
دم زده از آن که شود آبرو
بسکه که فراوان شدشان مشغله
خوانده نماز خودشان بی وضو
فصلِ جدیدی شده آغاز باز
گفته به شوخی سخنی بذله گو ،
رای گرفتند گروهی دگر
شادی اینها شده سِرّ مگو
کاسه از آشش شده است داغ تر
راه دماغ همه را گشته مو
#کوتوال_خندان
#طنز