Ahmad yazdany

Ahmad yazdany
قلعه فیروزکوه

۱۳۹۸ بهمن ۲۸, دوشنبه

باز عزیزیم من و تو وَ او

باز عزیزیم من و تو وَ او
جمع همه ، تشنه وَ آب و سبو
آمده وقتِ هنرِ انتخاب
دست شود از همه ی خلق  رو
رایِ خلایق شده از نو عزیز
باز به چشمانِ طمع هست سو
آمده اند تا بروند عدّه ای
رد شدن از معرکه ی گفتگو
 مدّعی حالا شده اطرافیان
منتظر خرمن و فصل چپو
داده به اکناف و جوانب خبر
گفته نظر را به همه مو به مو
آمده از هرطرفی قاصدی
بخت نموده به جنابان چو رو
پر زده تا خدمت ارباب خود
بسته و برگشته سبک مثل قو
رفته به مجلس چو نمایندگان
یکشبه رستم شده اینها عمو
حرف بزرگان شدشان پلّکان
دم زده از حیثیّت و آبرو
بسکه که فراوان شدشان مشغله
خوانده نماز خودشان بی وضو
فصلِ جدیدی شده آغاز باز
گفته به شوخی سخنی بذله گو ،
رای گرفتند و خداحافظی
شادیشان گشته چو راز مگو 
کاسه از آشش شده است داغ تر
راه دماغ همه را گشته مو
#کوتوال_خندان

#طنز