نازنین ، پشت چــراغ قـــرمز و با فاصله
دیدمــــــت ، با رفتنت کُلِّ خیابان بسته شد
از پلیس چـــــارراه دلبردی و از عـــابران
در صفِ تاکسی نگاهِ مردم از تو خسته شد
یک مدیرو چار مامورو دو تا بقّال شهـــــر
سهمشان از دیدنِ رویِ قشنگت سکته شــد
بس کن و دیگر نیا تویِ خیابونهای شهـــر
چشم مردم چارتا از پسته ی در بسته شـــد
کوتوال خندان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر