جشن بودو جمع بودند عدّه ای ازدوست ها
شاعری هم بود آنجا، پرافاده ، پر ادا
گفته شد با او که ای شاعر بخوان از شعرِ خود
جابجا شد بر سر جایش، چنین کرد ادّعا
بس که معروفم تمامِ شعرهایم خوانده شد
حفظ و از بهرند ، خواندم من از آنها بارها
در خیالم تا که از شعری بخوانم که کسی،
هیچگاه نشنیده باشد هیچوقت و هیچ جا
یک نفر حاضر جواب از کُنج مجلس داد زد
تو نمازت را بخوان ، هرگز نخواندی هیچ جا .
(کوتوال خندان)
شاعری هم بود آنجا، پرافاده ، پر ادا
گفته شد با او که ای شاعر بخوان از شعرِ خود
جابجا شد بر سر جایش، چنین کرد ادّعا
بس که معروفم تمامِ شعرهایم خوانده شد
حفظ و از بهرند ، خواندم من از آنها بارها
در خیالم تا که از شعری بخوانم که کسی،
هیچگاه نشنیده باشد هیچوقت و هیچ جا
یک نفر حاضر جواب از کُنج مجلس داد زد
تو نمازت را بخوان ، هرگز نخواندی هیچ جا .
(کوتوال خندان)