Ahmad yazdany

Ahmad yazdany
قلعه فیروزکوه

۱۳۹۳ دی ۱۵, دوشنبه

محشر

کوتوال ،kootevall، کوتوال

راهی به راهِ مثنوی ،هر سوژه ام از اوست



عاشق شدن دیوانگی می آورد ای دوست



قلبی پراز آئینه را در سینه اش دارد



فهمیدم از هائی که برآئینه اش دارد



آغوش میخواهد ،دوبازو با حسابی پُر



کارش شده با صیدِ کفترهایِ چاهی غُر



اینجاست دنیا ،کارها اعمالِ بی منطق



باید بجنبی تا نیاید آیه هایِ دِق



هرشعر یا مطلب برایِ زادگاهم را



باچشمِ دل میخوانم و داری نگاهم را



دارد خبر از انتشارِ شعرو اشعارم



خوشحال هستم از تو وَ اشعارو این کارم



چشمانِ برره سخت میبیند کسِ دیگر



پایان بده ای شاعر اشعار افسونگر



من راهیم بارِ دگر در صیدگاهی دوست



محشر شود با کارِ من دراین دوراهی دوست

احمدیزدانی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر