ای مادر یک شهر ،نه ،یک عالمهِ دل
چشمان به رهِ جمعه و حل مشکل
داری تو نظر به خاکساران خودت
خاکی که به آب چشم میماند، گِل.
دنیای عجیبیست زر و زور حاکم
بایدتو بیایی که شود دین کامل
هرچند که ظاهراً ترقّی کردیم
در غیبت عاقلیم مشتی جاهل
هر جمعه من و شهر بخود میپیچیم
آیا تو بیایی و بدانی قابلّ
احمدیزدانی
چشمان به رهِ جمعه و حل مشکل
داری تو نظر به خاکساران خودت
خاکی که به آب چشم میماند، گِل.
دنیای عجیبیست زر و زور حاکم
بایدتو بیایی که شود دین کامل
هرچند که ظاهراً ترقّی کردیم
در غیبت عاقلیم مشتی جاهل
هر جمعه من و شهر بخود میپیچیم
آیا تو بیایی و بدانی قابلّ
احمدیزدانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر