Ahmad yazdany

Ahmad yazdany
قلعه فیروزکوه

۱۳۹۵ اسفند ۷, شنبه

بدهکار


داغ و درد نـازنینــــان داد بــر بــاد فنـــــا
ورنه بر تن بود اکنون چون شما ما را قبا
احمدیزدانی
(طنزی برای زیستنم)
بسته شد روزنۀ بختم و بیمارم چون،
که بدهکارِ بدهکارِ بدهکارم چون
نیست پولی به بساطم که به زخمی بزنم
منم و کسبِ خرابی که زیانکارم چون
رفته ام خدمت یاران که صفائی بکنم
نپذیرفته و گفتند که نادارم چون
همره و همسفر خیل بدهکارانم
نیست عرضه که کنم لابی و بیکارم چون
عقل من با دل من گفت که گورستان به
من که از زندگیم خسته و بیزارم چون
هرچه از وقت اضافه سر بیکاری ماند
از نخوابیدن من بود که بیدارم چون
احمدیزدانی
@ahmadyazdany

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر